Alone...

Alone...

...کلبه تنهایی
Alone...

Alone...

...کلبه تنهایی

ﯾﻪ ﺩِﻝِ ﭘــــُـــــــﺮ ... ×

ﯾﻪ ﺩِﻝِ ﭘــــُـــــــﺮ ... ×

ﯾﻪ ﻣـُـﺸـﺘـــــ ﺗﺮﺍﻣــــــــﺎﺩﻭﻝ .. ×

ﯾﻪ ﺷﯿـﺸـﻪ ﺍﻟﮑـُــﻞ .. ×

ﺧــﺪﺍﺣﺎﻓﻈـ ﺩﺭ ﮐـُـــﻞ ... ×


آرام بخواب بانوی کوچ کرده ی من....


پسر : ضعیفه! دلمون برات تنگ شده بود... اومدیم زیارتت کنیم!


دختر : تو باز دوباره گفتی ضعیفه؟؟؟

پسر : خوب... «منزل» بگم چطوره !؟

دختر : واااای... از دست تو !!!

پ: باشه... باشه... ببخشید «ویکتوریا» خوبه ؟

د: اه... اصلا باهات قهرم.

پ: باشه بابا... تو «عزیز منی»، خوب شد؟... آَشتی؟

د: آشتی، راستی... گفتی دلت چی شده بود؟

پ: دلم ...!؟ آها یه کم می پیچه...! از دیشب تا حالا .

د: ... واقعا که...!!!

پ: خوب چیه... نمیگم... مریضم اصلا... خوبه!؟

د: لوووووووس...

پ: ای بابا... ضعیفه! این نوبه اگه قهر کنی، دیگه نازکش نداری ها !

د: بازم گفتی این کلمه رو...!؟؟؟

پ: خوب تقصیر خودته...! میدونی که من اونایی رو که دوست دارم اذیت می کنم... هی نقطه ضعف میدی دست من!

د: من از دست تو چی کار کنم...

پ: شکر خدا...! ، دلم هم پیچ میخورد چون تو تب و تاب ملاقات تو بود...؛ لیلی قرن بیست و یکم من!!!
د: چه دل قشنگی داری تو... چقدر به سادگی دلت حسودیم می شه.

پ: صفای وجودت خانوم .

د: می دونی! دلم تنگه... برای پیاده روی هامون... برای سرک کشیدن توی مغازه های کتاب فروشی و ورق زدن کتابها... برای بوی کاغذ نو... برای شونه به شونه ات راه رفتن و دیدن نگاه حسرت بار بقیه... آخه هیچ زنی، که مردی مثل مرد من نداره!

پ: می دونم... میدونم... دل منم تنگه... برای دیدن آسمون تو چشمای تو، برای بستنیهای شاتوتی که با هم می خوردیم... برای خونه ای که توی خیال ساخته بودیم و من مردش بودم...!

د: یادته همیشه به من میگفتی «خاتون»؟

پ: آره... یادمه، آخه تو منو یاد دخترهای ابرو کمون قجری می انداختی!

د: ولی من که بور بودم!!!؟

پ: باشه... ، فرقی نمی کنه.

د: آخ چه روزهایی بودن... ، چقدر دلم هوای دستای مردونه ات رو کرده... وقتی توی دستام گره می خوردن... مجنون من.

پ: ...

د: چت شد؟ چرا چیزی نمی گی ؟

پ: ......

د: نگاه کن ببینم...! منو نگاه کن...

پ: .........

د: الهی من بمیرم...، چشمات چرا نمناک شده... فدای تو بشم...

پ: خدا ن... (گریه)

د: چرا گریه می کنی...؟؟؟

پ: چرا نکنم...؟! ها!!!؟

د: گریه نکن... من دوست ندارم مرد من گریه کنه... جلوی این همه آدم... بخند دیگه...، بخند... زود باش بخند.

پ: وقتی دستاتو کم دارم چه جوری بخندم... کی اشکامو کنار بزنه که گریه نکنم ؟

د: بخند... وگرنه منم گریه می کنما .

پ: باشه... باشه... تسلیم. گریه نمی کنم... ولی نمی تونم بخندم .

د: آفرین ، حالا بگو برام کادوی ولنتاین چی خریدی؟

پ : تو که می دونی... من از این لوس بازی ها خوشم نمیاد... ولی امسال برات کادوی خوب آوردم.

د:چی...؟ زود باش بگو دیگه... آب از لب و لوچه ام آویزون شد.

پ: ...

د: باز دوباره ساکت شدی...!؟؟؟

پ: برات... کادددووو...(هق هق گریه)... برایت یک دسته گل گلایل!،

یک شیشه گلاب!

و یک بغض طولانی آوردم...!

تک عروس گورستان!

پنج شنبه هادیگر بدون تو خیابونها صفایی ندارد...!

اینجا کنار خانه ی ابدیتت می نشینم و فاتحه می خوانم.
نه... اشک و فاتحه
نه... اشک و دلتنگی و فاتحه
نه... اشک و دلتنگی و فاتحه... و مرور خاطرات نه چندان دور...

امان... خاتون من!!!تو خیلی وقته که...

آرام بخواب بانوی کوچ کرده ی من....

دیگر نگران قرصهای نخورده ام... لباس اتو نکشیده ام و صورت پف کرده از بیخوابیم نباش...!

نگران خیره شدن مردم به اشکهای من هم نباش...!

بعد از تو دیگر مرد نیستم اگر بخندم...!

غرورت نذاشت که زود تر برگردی...


غرورت نمیذاره برگردی؟

میدونم! جوابمو نمیدی؟ میدونم! سکوت کردی؟ میدونم! محلم نمیدی؟ میدونم! دستاتو بم نمیدی؟ میدونم!

میرسه اونروزی که میخوای برگردی! تلفن و برمیداری زنگ میزنی بوق. بوق. بوق. برنمیدارم! عصبی میشی فوش میدی باخودت میگی کلاس گذاشتم!

روزه دوم زنگ میزنی بوق. بوق. بوق. برنمیدارم! با خودت میگی غلط بکنم دیگه بش زنگ بزنم!

روز سوم رد میشی از جلویه کوچمون میبینی علامیه یه بنده خدایی و زدن سر کوچه! میگی بیچاره! جوون بوده میای نزدیکتر میگی چقد آشنا میزنه! میای نزدیکتر نه! اینکه منم! بالاخره برگشتی!؟ ببخشید نمیتونم جلو پات بلند شم! آخه زیره خاکم! دیدی آخر خرابت شدم؟ دیدی همه چیزم خاک شد؟ عشقم! چه قد خوشگل شدی! چه قد مشکی بت میاد! کاش زود تر میمردم! نه..!؟ گریه نکن دیگه!

یادته روزه رفتنت؟ گریه میکردم.. التماس میکردم.. میگفتم نرو... روزایه بعدش چی؟ یادته .. التماس میکردم که برگردی.. گریه نکن آخه نمیتونم اشکاتو ببینم.. آخه زیره خاکم..! آخه نمیتونم بلند شم اشکاتو پاک کنم

چی دارم میشنوم!! التماس میکنی برگردم؟؟ عشقم آروم باش.. غرورت نذاشت که زود تر برگردی


ﺳﻼﻡ ﻋﺸﻘﻢ ﺧﻮﺑﯽ؟


ﺳﻼﻡ ﻋﺸﻘﻢ ﺧﻮﺑﯽ؟

ﻣﺮﺳﯽ ﺍﺯ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺍﻭﻣﺪﯼ ﺩﯾﺪﻧﻢ ... ﻋﺸﻘﻢ ﻗﻮﻝ ﺑﺪﻩ ﺯﻭﺩ ﺑﻪ ﺯﻭﺩ ﺑﯿﺎﯼﺩﯾﺪﻧﻢ ﺑﺎﺷﻪ ؟؟
ﻭﺍﯾﺴﺎ ﺑﺒﯿﻨﻢ ﭼﺮﺍ ﭼﺸﻤﺎﺕ ﺧﯿﺴﻪ . ﺩﺍﺭﯼ ﮔﺮﯾﻪ ﻣﯿﮑﻨﯽ؟؟
ﺗﻮ ﭼﻨﺪ ﻭﻗﺘﯽ ﮐﻪ ﺑﺎ ﻫﻢ ﺑﻮﺩﯾﻢ ﮔﺮﯾﺖ ﺭﻭ ﻧﺪﯾﺪﻩ ﺑﻮﺩﻡ .. ﻋﺸﻘﻢ ﻧﮑﻨﻪ
ﺩﻟﺖ ﻭﺍﺳﻪ ﻣﻦ ﺗﻨﮓ ﺷﺪﻩ ﻧﻪ ؟؟ ﺭﺍﺳﺘﺶ ﻣﻨﻢ ﺩﻟﻢ ﻭﺍﺳﺖ ﺧﯿﻠﯽ ﺗﻨﮓ
ﺷﺪﻩ .. ﭼﺮﺍ ﺩﺍﺭﯼ ﮔﺮﯾﻪ ﻣﯿﮑﻨﯽ ﺑﺲ ﮐﻦ ﺩﯾﮕﻪ .. ﺍﮔﻪ ﻭﺍﺳﻪ ﮐﻢ ﻣﺤﻠﯽ
ﻫﺎﺕ ﺍﮔﻪ ﻭﺍﺳﻪ ﺑﺪ ﺣﺮﻑ ﺯﺩﻥ ﻫﺎﺕ ﺍﮔﻪ ﻭﺍﺳﻪ ﺑﯽ ﻣﺮﺍﻣﯽ ﻫﺎﺕ ﺩﺍﺭﯼ
ﮔﺮﯾﻪ ﻣﯿﮑﻨﯽ ﮔﺮﯾﻪ ﻧﮑﻦ ﻣﻦ ﻗﺒﻞ ﻣﺮﮔﻢ ﺑﺨﺸﯿﺪﻣﺖ ﻭﻟﯽ ﻫﺮﭼﯽ ﺯﻧﮓ
ﺯﺩﻡ ﺑﻬﺖ ﺑﮕﻢ ﺗﻮ ﺟﻮﺍﺏ ﻧﻤﯿﺪﺍﺩﯼ ﻭ ﮔﻮﺷﯿﺖ ﺭﻭ ﺧﺎﻣﻮﺵ ﮐﺮﺩﯼ ..
ﺭﺍﺳﺘﯽ ﺳﻨﮓ ﻗﺒﺮﻡ ﻗﺸﻨﮕﻪ ؟ ﺩﺳﺘﺖ ﺭﻭ ﺑﮑﺶ ﺭﻭ ﺳﻨﮕﻪ ﻗﺒﺮﻡ ﺗﺎ ﺁﺭﻭﻡ
ﺷﻢ .

آهای غریبه این که دستش توی دستای توئه همه ی دنیای منه خیلی مراقبش باش...

ﻣﯿﺨﻮﺍﻡ ﭼﻨﺪ ﺗﺎ ﺳﻼﻣﺘﯽ ﺑﮕﻢ ﺧﻴﻠﻲ ﻏﻤﮕﻴﻨﻪ.

ﺳﻼﻣﺘﯽ ﭘﺴﺮﯼ ﮐﻪ ﯾه رﻭﺯ ﻋﺎﺷﻖ ﺩﺧﺘﺮﯼ ﺷﺪ.
ﺳﻼﻣﺘﯽ ﭘﺴﺮﯼ ﮐﻪ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﯾﻪ ﻧﮕﺎﻩ هم به عشقش ﺧﯿﺎﻧﺖ ﻧﮑﺮﺩ.
ﺳﻼﻣﺘﯽ ﺩﺧﺘﺮﯼ ﮐﻪ ﻫﯿﭽﯽ ﮐﻢ ﻧذاﺷﺖ.
ﺳﻼﻣﺘﯽ ﻋﺸﻖ ﭘﺎﮐﺸﻮﻥ.
ﺳﻼﻣﺘﯽ ﺍﻭﻥ ﻫﻤﻪ ﺧﺎﻃﺮﻩ ها شیطنت ها ﺩﯾﻮﻭﻧﻪ ﺑﺎﺯﯼ ﻫﺎ زیر بارون قرار گذاشتن ها خیس شدن ها از سرما به خود لرزیدن ها.
ﺳﻼﻣﺘﯽ ﺩﻭﺳﺘﯽ ﮐﻪ ﺯﯾﺮﺍﺏ ﭘﺴﺮﻭ ﺑﻪ ﺩﺭﻭﻍ ﺯﺩ.
ﺳﻼﻣﺘﯽ ﺩﺧﺘﺮﯼ ﮐﻪ ﺣﺮﻑ ﺩﻭﺳﺖ ﻣﺜﻞ ﺧﻮﺍﻫﺮﺷﻮ ﺑﺎﻭﺭ ﮐﺮﺩ.

ﺳﻼﻣﺘﯽ ﺩﺧﺘﺮﯼ ﮐﻪ بی خبر ﺧﻄﺶ ﺧﺎﻣﻮﺵ ﺷﺪ.

ﺳﻼﻣﺘﯽ ﺍﻭن ﻗﺴﻤﻬﺎ ﺍﻭﻥ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻣﻬﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﻫﯿﭽﻮﻗﺖ ﺗﺤﻮﯾﻞ ﺩﺍﺩﻩ ﻧﺸﺪ.
ﺳﻼﻣﺘﯽ ﭘﺴﺮﯼ ﮐﻪ ﻫﺮﭼﯽ ﻗﺴﻢ ﺧﻮﺭﺩ ﺧﻮﺍﻫﺶ ﮐﺮﺩ ﺍﺛﺮﯼ ﻧﺪﺍﺷﺖ.
ﺳﻼﻣﺘﯽ ﺩﺧﺘﺮﯼ ﮐﻪ ﺑﺎ ﭼﺸﻢ ﺧﯿﺲ ﺑﻪ ﭘﺴﺮ ﮔﻔﺖ ازﺕ ﺑﺪﻡ ﻣﯿﺎﺩ.
ﺳﻼﻣﺘﯽ ﭘﺴﺮﯼ ﮐﻪ ﺭﻓﺖ ﺧﺪﻣﺖ ﺗﺎ ﺯﻭﺩ ﺑﺮگردﻩ و دلشو بدست بیاره و بره ﺧﻮﺍﺳﺘﮕﺎﺭﯼ.
ﺳﻼﻣﺘﯽ 21 ماه پست دادنا و لحظه شماری ها و دور بودن ها.
سلامتی ﺭﻭﺯﯼ ﮐﻪ ﭘﺴﺮ ﺩﻋﻮﺕ ﺷﺪ ﺑﻪ ﺟﺸﻦ ﻋﻘﺪ ﻋﺸﻘﺶ.
ﺳﻼﻣﺘﯽ ﺍﻭﻥ ﺩﻭﺳﺘﺎیی ﮐﻪ ﺑﺨﺎﻃﺮ ﺣﺎﻝ ﭘﺴﺮ ﺑﻐﺾ ﺩﺍﺷﺘﻦ ﺍﻣﺎ ﭘﺴﺮ ﺧﻨﺪﯾﺪ ﺗﺎ ﺟﺸﻦ ﺧﺮﺍﺏ ﻧﺸﻪ.
ﺳﻼﻣﺘﯽ ﺍﻭﻥ ﺧﻨﺪﻩ ﯼ ﺯﻭﺭﯼ.
ﺳﻼﻣﺘﯽ ﻋﺮﻭﺳﯽ که ماه ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ.
ﺳﻼﻣﺘﯽ ﻋﺎﻗﺪ.
ﺳﻼﻣﺘﯽ ﺍﻭن ﺷﻨﺎﺳﻨﺎﻣﻪ ﻫﺎ.
ﺳﻼﻣﺘﯽ ﺑﻐﺾ ﭘﺴﺮ.
ﺳﻼﻣﺘﯽ ﺑﺎﺭ ﺍﻭﻝ و ﺑﻐﺾ ﭘﺴﺮ.
ﺳﻼﻣﺘﯽ ﺑﺎﺭ ﺩﻭﻡ و ﺑﻐﺾ ﭘﺴﺮ.
ﺳﻼﻣﺘﯽ ﺑﺎﺭ ﺁﺧﺮ و ﺑﻐﺾ ﭘﺴﺮ.
ﺳﻼﻣﺘﯽ ﭘﻼﮎ ﺯﻧﺠﯿﺮﯼ ﮐﻪ ﭘﺴﺮ ﻭﺍﺳﻪ ﺯﯾﺮ ﻟﻔﻈﯽ ﺭﻭﺯ ﻋﻘﺪﺵ ﮔﺮﻓﺖ ﻭ ﺗﻮ ﺟﯿبش ﻣﻮﻧﺪ.

ﺳﻼﻣﺘﯽ ﺯﯾﺮ ﻟﻔﻈﯽ ﮐﻪ ﯾﮑﯽ ﺩﯾﮕﻪ ﺩﺍﺩ.

ﺳﻼﻣﺘﯽ ﭘﺴﺮﯼ ﮐﻪ ﻫﻨﻮﺯ ﺍﻣﯿﺪ ﺩﺍﺷﺖ ﮐﻪ ﺑﻪ ﻋﺸﻘﺶ ﻣﯿﺮﺳﻪ.
ﺳﻼﻣﺘﯽ با ﺍﺟﺎﺯﻩ ﺑﺰﺭﮔﺘﺮﻫﺎ ««بله»».
ﺳﻼﻣﺘﯽ ﺑﻐﺾ ﭘﺴﺮ..
ﺳﻼﻣﺘﯽ ﭼﺸﻢ ﺧﯿﺲ ﺩﻭﺳﺘﺎ.
ﺳﻼﻣﺘﯽ ﺍﻭﻥ ﺣﻠﻘﻪ که ﺟﺎﯾﮕﺰﯾﻦ ﺣﻠﻘﻪ ﭘﺴﺮ ﺷﺪ.
ﺳﻼﻣﺘﯽ ﻣﺎﺷﯿﻦ ﻋﺮﻭﺱ.
ﺳﻼﻣﺘﯽ ﺳﺴﺘﯽ ﺯﺍﻧﻮ.
ﺳﻼﻣﺘﯽ ﺳﯿﺎﻫﯽ ﭼﺸﻢ.
ﺳﻼﻣﺘﯽ ﭘﺎﮐﺖ ﺳﯿﮕﺎﺭ و نخهایی که با نخ قبلی روشن شد.
ﺳﻼﻣﺘﯽ ﺑﻐﺾ ﭘﺴﺮ ﮐﻪ توی آیینه ﺷﮑﺴﺖ.
ﺳﻼﻣﺘﯽ ﺷﺐ ﻭ ﺭﻭﺯﺍﯾﯽ ﮐﻪ ﺳﺨﺖ ﮔﺬﺷﺖ..
ﺳﻼﻣﺘﯽ ﺩﻭﺳﺘﯽ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺩﺧﺘﺮ ﮔﻔﺖ ﺍﻭﻥ ﺣﺮﻓﻮ ﺑﻪ ﺩﺭﻭﻍ ﮔﻔﺖ ﺍﺯ ﺭﻭ ﺣﺴﺎﺩﺕ.
ﺳﻼﻣﺘﯽ ﺩﺧﺘﺮﯼ ﮐﻪ با تموم وجود ﮔﺮﯾﻪ ﮐﺮﺩ.
ﺳﻼﻣﺘﯽ ﺗﯿﻐﯽ ﮐﻪ ﺗﯿﺰ ﺑﻮﺩ.
ﺳﻼﻣﺘﯽ ﺭﮒ ﺩﺳﺖ.
ﺳﻼﻣﺘﯽ ﺩﺧﺘﺮﯼ ﮐﻪ ﺧﻮﺩﮐﺸﯽ ﮐﺮﺩ.
ﺳﻼﻣﺘﯽ ﻟﺤﻈﻪ ﺍﯼ ﮐﻪ ﺑﻪ ﭘﺴﺮ ﺧﺒﺮ ﺩﺍﺩﻥ.
ﺳﻼﻣﺘﯽ ﻣﻼﻗﺎﺕ ﺗﻮ ﺑﯿﻤﺎﺭﺳﺘﺎﻥ.
ﺳﻼﻣﺘﯽ ﺍﻭن 5.6 ﺩﻗﯿﻘﻪ ﯼ ﺗﻨﻬﺎ ﺑﺎ ﺩﺧﺘﺮ.
ﺳﻼﻣﺘﯽ اون ﭼﺸﻤﻬﺎﯼ نیمه باز ﺧﯿﺲ.
ﺳﻼﻣﺘﯽ ﺷﺮﻡ ﺩﺧﺘﺮ.
ﺳﻼﻣﺘﯽ ﺻﺒﺮ ﭘﺴﺮ.
ﺳﻼﻣﺘﯽ ﻗﺴﻤﻬﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﭘﺴﺮ ﺑﻪ ﺩﺧﺘﺮ ﺩﺍﺩ ﺗﺎ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﮐﻨﻪ که ﺯﻧﺪﮔﯿﺶ ﺧﺮﺍﺏ ﻧﺸﻪ.
ﺳﻼﻣﺘﯽ ﻗﺴﻢ ﺟﻮﻥ ﭘﺴﺮ.
ﺳﻼﻣﺖ ﻗﺒﻮﻝ ﮐﺮﺩﻥ ﺩﺧﺘﺮ.
ﺳﻼﻣﺘﯽ ﻟﺤﻈﻪ ی ﺧﺪﺍﺣﺎﻓﻈﯽ.
ﺳﻼﻣﺘﯽ ﭼﺸﻤﻬﺎﯼ خیس.
سلامتی یه عمر تنهایی.
ﺳﻼﻣﺘﯽ ﺣﺮﻓﻬﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﻧﻤﯿﺸﺪ ﮔﻔﺖ ﺍﻣﺎ ﯾﻪ ﻣﺘﻦ ﺷﺪ
سلامتی خنده های کودکی که توی راه بود.
سلامتی دختری که مادر شد.
سلامتی پسری که حسرت پدر بودن تا ابد به دلش موند.
سلامتی هق هق هایی که ﭘﺴﺖ ﺷﺪ ﺗﺎ ﺩﻟﯽ آرﻭﻡ ﺷﻪ.
سلامتی همه ی عاشقایی که هرگز به عشقشون نرسیدن و از دور نگران یکی یه دونه شون بودن و با بغض با سکوتشون

گفتن:


آهای غریبه این که دستش توی دستای توئه همه ی دنیای منه خیلی مراقبش باش...

نِشـــــَســتـہ اَم ...



خیــره بـــِہ مَـــردُم ...

نِشـــــَســتـہ اَم ...

تنهـــ ـــاے تنهـــــــا ...

نَـہ کَسے حالَم رآ مے پُرسَــــد ...

نَــہ کَسے هَوآ یَـــ ـم رآ دآرد ...

عـیب نَدآرد ...

سآلـ ــهآسـت بــِـہ ایــن زِنــدِگـے ـ عــآدت کـ ــرده اَم ..!

ایـنـجـآ سـآعَـت 00:00

ایـنـجـآ سـآعَـت 00:00



زَمـآטּ ایـسـتـآכه !



زِنـכگـیِ مَـטּ اِررور כآכه !



هَـمـﮧ چـی تَـغـییـر کَـرכه !



فَـقَـط بِـگَـم مَـטּ یِـﮧ چـی بِـت



میفَـهـمَـم چـشـی چِـتِـﮧ !



گُـذآشـتـی رَفـتـی کِـﮧ چـی بِـشـه؟



مَـغـزم כیـگـﮧ نِـمـیـکِـشـﮧ !

میڪشد ، میڪـشــــے ، میڪشم


میڪشد ، میڪـشــــے ، میڪشم
او ناز تو را

تو عشق او را

و مـــ
כּ …
فنـ
ـבڪم ڪجاست ؟؟؟

کاشــ بودے عشقمــ...!!



می بینے؟؟؟


رفتنت برایم عادے شد


به همینـــ زودے!عجیبــ استـــ، نهـ؟؟


امـــــــا...


هنوز هم گاهے دلمــ ،بدجور هوایتـــ را میکند و


نا خود آگاه بر زبانــ می آورمــ...


کاشــ بودے عشقمــ...!!

آهـــای زندگــی لعنتــی زیبایـــی هـــایـــت کـــــــــوووو؟؟




امشبــم مثــل شبــای دیگـه

رو تختــت دراز بکشـــی

آهنگـــ بـــزاری و بـــازم فکــر کنــی

بـــه نبــودنش

بـه حرفایـــی کــه باهــم میزدیــد

بــه اینکـه بــا غریبــه ای رفتـــه

و مثـــل همیشــه چشمــات تقاصـــ پس بـــدن... !!!

آهـــای زندگــی لعنتــی زیبایـــی هـــایـــت کـــــــــوووو؟؟

خسته ام از تظاهر به ایستادگی

خسته ام از تظاهر به ایستادگی


 از پنهان کردن زخم هایم


 زور که نیست ! دیگر نمیتوانم بی دلیل بخندم و


 با لبخندی مسخره وانمود کنم


همه چیز رو به راه است....!


اصلا دیگر نمیخواهم که بخندم


 میخواهم لج کنم ،


با خودم ،


با تو ، با همه ی دنیا...!


 چقدر بگویم


فردا روز دیگریست

پس چه شد آن مستی؟


پس چه شد آن مستی؟
همه که می گفتید تو اگر مست شوی
دردهایت
ناله هایت
یک به یک ، از پی هم
خواهند رفت
و نخ سیگارت، بعد مستی
همچو بالیست برای پرواز
آه . این مستی هم
گرهی از گرهم باز نکرد
بال پرواز مرا سیگار هم باز نکرد

تَنـــهایی را دوســـت دارَم


تَنـــهایی را دوســـت دارَم چــون بــی وفا نیــســت 
 
تَــنهایــی را دوستــ دارم چــون عِــشق دُروغی دَر آن نیــست
 
تَــنهایــی را دوستـــ دارم چــون تَــجــرُبِه کَردِه ام
 
تَنــهایــی را دوستـــ دارَم چـون خــــُدا هَـم تَــنهاستــ
 
تَــنهایــی را دوستــ دارَم چــون در کلبــه ای تَــنهــا ی ام
 
در اِنــتظار خواهَـــم گریـستــ وانــتظار کشیــدَنم را پِـــنهـان خــواهَــم کرد.

دیـگـر نـبـودنـت


دیـگـر نـبـودنـت

بـه هـیـچ کـجـای دنـیـا بـر نـمـی خـورد . .

قـسـمـت را بـه هـر زبـانـی کـه بـنـویـسـی


قـسـمـت خـوانـده مـی شـود


شـبـیـه صـف هـای جـدایـی

کـه هـمـیـشـه بـرای مـا خـلـوت اسـت !

بـبـخـش کـه نـمـی تـوانـم بـرای جـای خـالـی ات

شـعـر بـنـویـسـم . .

دسـتـم بـنـد اسـت

بـنـدِ رگـی کـه خـون اش بـنـد نـمـی آیـد ...

غریـــــــــــبه


لباس عروسش رو تنش کن

رنگِ سفید به "عشق" من خیلی میاد . . .

سینه ریز و دستبندش رو خودت براش ببند

از این کار خوشش میاد . . .

وقتی خودش رو تو آغوشت میندازه محکم بغلش کن

این کار بهش آرامش میده . . .

زحمتِ "دسته گل" عروس رو نکش

خوب میشناسمش، قبلا انتخاب کرده . . .

خلاصه بگم

غریـــــــــــبه

"جانِ تو و جانِ عشقم"