Alone...

Alone...

...کلبه تنهایی
Alone...

Alone...

...کلبه تنهایی

سلامتی عشق اول زندگیت...

دختره گفت: شنیدم داری ازدواج میکنی؟؟مبارکه!خوشحال شدم شنیدم

پسر: ممنون،ایشالله قسمت شمام بشهدختر: میتونم برای آخرین بار یه چیزی ازت بخوام؟؟پسر: چی میخوای؟
دختر: اگه ی روز صاحب ی دخترشدی میشه اسم منو روش بذاری؟پسر: چرا؟میخوای هروقت نگاش میکنم یا صداش میکنم درد بکشم؟؟دختر:نه،آخه دخترا عاشق باباهاشون میشن!میخوام بفهمی که چقد عاشقت بودم....


سلامتی عشق اول زندگیت که نه میتونی بهش زنگ بزنی،نه میتونی بهش فکر نکنی!

فقط میتونی از دورنگاش کنی وبرگردی به دوستت بگی هی رفیق نگاش کن این یه روز تمام خاطراتم بود!




نظرات 1 + ارسال نظر
مهربان سه‌شنبه 6 خرداد 1393 ساعت 21:32 http://shenidanyha.blogfa.com

به گمانم بزرگترین دارایی ِ زندگی ِ آدمیزاد،
همین دوست های دیده و نادیده هستند...
همین دوست هایی که برایت پیغام می گذارند...
که اعلام می کنند حواس شان به تو هست...
همین ها که با دو سه خط پیغام نشان می دهند چقدر دل شان پی ِ تو ، دل ِ تو و درد ِ توست....
همین ها که پیگیرند...که نباشی دلگیرند...
همین ها که دلتنگ ات می شوند و بی مقدمه برایت می نویسند...
با بهانه ، بی بهانه دو سه خط شعر می فرستند...که بدانی خودت...وجودت...خوب بودن حال و احوالت برای کسی مهم است...
دو سه خط پیغام، حس ِ شیرینی ست که بدانی بودن ات برای کسی اهمیت دارد، نبودن ات کسی را غمگین می کند...
خواستم بگویم که چقدر این دارایی های زندگی ام، این دوستان ِ دیده و نادیده، برایم پُر ارزش ند...که چقدر خوب است دارمشان

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد